۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

ماشین لباس شویی جدید ما

سلام.
خب حتما میدونین که من دارم تو دو تا اتاق زندگی میکنم.یادتون هست دیگه ؟نه؟ ای بابا چه میشه کرد دیگه.خونمون رو دادیم اجاره.خب شکر خدا خانواده کم جمعیتی بودن و به نظر ادمای خوبی میومدن.گفتم چندسالی این جوری باشیم تا بتونیم کمی پس انداز کنیم.اون روزی فکر میکردم اگر شوهر جان این قد مندش بالا نبود ک206 سفارشی زیر پامون باشه شاید الان خونه خودمون بودیم
اجاره خونمون خیلی زیاده .خب فعلا هم که نصفه خونه ماله منه و بقیه اش معلوم نیست چجوری باید جور بشه تا خریده بشه.اما خب همینم عالیه.چون هم خونه جای خوبی هست از نظر مکانی هم شیک و نوسازه و تو خوابه هست با گرمایش از کف و اسانسور و 4 طبقه کلا که میشه 8 واحد.به نظرم این جوری خیلی خوب شد چون حالا یه اجاره کم و بیش داریم که میتونیم پس انداز کنیم.البته فعلا یه 20 میلونی از مامان جونم قرض دارم که باید بدم.مامی گفته نمیخواد بدی اما نمیشه که.بهرحال لازمه پول کمی هم نیست.
خدا بیامرزه بابا رو.این خونه رو تونستم با ارثیه ای که از زمین داشتم بخرم
با اینکه متاسفانه سهمیه رو دختر بخشی پسر بخشی کردن و من فهمیدم هیچ وقت از اسلام بخاطر این  تبعیضات خوشم نمیاد اما بهرحال گذشت.
خب تو این دو اتاقی که من و شوهر زندگی داریم یه ست کارفرما داریم.دلم میخواست میتونستم برم تو اون خونه اما اجاره اش 1 تومن میشه و این مبلغ برای ما خیلی زیاده حتی نصفه اش.مگه یه حقوق نصفه نیمه چقدر میتونی اجاره بدی؟بهرحال داشتم میگفتم ما تی وی خودمون رو داریم با یخچال فریز که تو اتاق نشیمن هست و یه کاناپه که مال مامان هست.بقیه مبلای مهمونی رو دادم سیس ببره پایین چون خونمون جا نداشت
اون یکی اتاق هم که اتاق خوابه مسلما جایی نداره زیاد فقط سرویس خوابه  البته یه دست مبل ساده نشیمنی تو حال واسه مامان و مهموناش هس .
چند وقته میخوام لباس شویی ام رو بیارم استفاده کنم.لازم به ذکره که لباس شویی مامی عالیه ولی یه مشکل داره اینکه اوالا فقط با اب سرد میشوره ثانیا لباس های مشکی رو لک میکنه
خب از اون ایندزیتهای قدیمی تمام اتومات هست و واقعا تمیز میشوره
منم که جاشو تو اشپزخونه خالی کرده بودم دیروز زنگیدم به نمایندگی بیان نصبش کنن. بعدش تو دلم میگفتم ای وای چقد دلم میخواست همه وسایلم رو تو خونه خودم بچینم و استفاده کنم اما خب بهرحال فعلا شرایط اینجوری بهتره.
من کلاس بودم که اومدن و نصب کردن.اومدم دیدم شوهر هم لباسا رو شسته و هم ظرفا رو شسته.گفتم حالا خوب میشوره گفت اره خیلی خوبه
شوهر جان من اصلا کار خونه نمیکنه.خب چه میشه کرد اینم شانس ما هست دیگه
دیشب که اومد کنارم ظرفارو اب بزنه گفتم نه نیا چون کمی غر زد که کار دارم منم گفتم برو لازم نیست بیای. اما خب قهرکردم 
یعنی نه قهر اما خب دلگیر شدم که چرا کمک نمیکنه و میخواد وب گردی کنه میگه کاردارم
بله این شد که اول یه قهری کردیم و بعد اومد گفت منو اذیت نکن من خیلی دوست دارم
هیچی نگفتم فقط اخم داشتم.هرکدوم تنها خوابیدیم بماند که هی الکی نیمه شب به بهانه خواب خودشو کشید بغل من و منم ناامیدش نکردم و بغلش کردم اما بدون حرف خوابیدیم
حالا دیروز که اومدم دیدم  طفلی همه ظرفا رو شسته و لباس هارو شسته تو ماشین جدیدمون و اورده تو اتاق و رو طناب اپارتمان پهن کرده.فهمیدم قهر ما اثر داشته .به به
عصرا این روزا همش کلاس خصوصی زبان ام.امروز هم شوهر جان میخواد بره شهرش
منم که مهمون خاله پری ام گفتم نمیام و میخوام استراحت کنم چون حالم خوب نیست اصلا
دوستای خوبم برای نظر دادن باید یه اکانت جیمیل داشته باشید
دوستتون دارم


این عکس لباس شوییم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اینجا نظر بزارید