سلام.تولد شوهر جان 18 هست که میشه دو شنبه.خب میخوام برنامه ریزی کنم و براش جشن بگیرم.الان به سیس گفتم واسم یه کیک خوشمزه بپزه.خب من خودم نمیتونم چون اولا گاز مامی فرش خرابه ثانیا کلا مثل سیس وارد نیستم اون کلاس رفته خیلی باحال درست میکنه
بعدش از کادو خبری نیست.یعنی نه اینکه نباشه ها.اما قبلا براش از پروما یه پیرهن مردانه خیلی شیک خریدیم.نه از این معمولی ها نه.بلکه از این کارهای ترک و گرون
همون موقع دیدم خوشش اومده گفتم من میخرم واسه تولدت
خب من در حد وسعم میخرم دیگه تازه من کلا با کادوهای گرون موافق نیستم.نه برای خودم نه برای کسی دیگه.مثلا من معتقدم کادو حتی اگر یه کارت ساده هم باشه خوبه و اصلا ارزش کادو رو به قیمتش نمیدونم!ا
بعد خدمت شما عرض کنیم که از تهران هم دو تا لباس دیگه خریدم براش.یکی تی شرت دیگری بافت.وقتی اومدم گفتم نگا قبل تولدت بعضیا سه تا کادو گرفتن.خدا شانس بده
حالا دیگه قرار نیست کادو بدم همون کادوها داده میشه و فقط کیک و یه جشن ساده اونم چون از سالی که همسر جان بامن عروسی کرده هر سال براش جشن گرفتم و در اوج امتحانا بازم جشنو گرفتم و فیلم و عکسش هم موجوده.بنابراین امسال که امتحانی هم نداریم خب بهتر و بیشترخوش میگذره.هرسال یه مشکل داریم اینکه کسی نیست از دوتامون باهم عکس بگیره.ای بابا خب .سیس اینا نمیان بالا میگن شما راحت باشید و منم چون اونا نیستن ارایش و لباس مید و کوتاه و مینی جوب و همه چی خلاصه براهه.
اما خب از اونجا که بنده دستی در عکاسی دارم خودم همیشه عکسای دونفره خوبی میگیرم
یادش بخیر اولین سالی که عقد کرده بودیم یعنی سال 1389ما تاریخ 3.9.89 عقد کردیم و شوهر جان دقیقا 17.10.89 عازم جنوب شد و من براش همون 17 جشن تولد گرفتم و راهیش کردم.اولین سال بهش یه ساعت مارک ادیداس که از کیش وقتی مجرد بودم واسه همسر ایندم خریده بودم دادم اما متاسفانه تو فرودگاه وقتی دراورده موقع گشتن دیگه یادش میره برداره و اون ساعت به باد فنا رفت
خیلی ناراحت شدم تا حدی که حتی هنوزم یادمه اما خب ما تنها زوجی هستیم که جفتمون عاشق و فراموش کاریم در حد تیم ملی
بعد سال دوم یعنی سال 90 براش شلوارخریدم.اونم خودش پسندید از پروما منم خریدم
سال 1391 هم که امساله و براش پیرهن خریدم و بافت.
اما از شانس من اون دو سال هر سال شوهر جان روز تولد من نبود ولی تاریخ تولد خودش همیشه اینجا بود.البته این واقعا شانسی بود و اصلا برنامه اش دست خودش نبود
شوهر جان جنوب بود و خب در حد یه اس ام اس و تماس بود که بهم تبریک میگفت و جشن خبری نبود
تا ببینیم برنامه امسال چی میشه.خب از مردا اونم تو فاض رشته مهندسی نمیشه زیاد انتظار داشت ..البته امسال اولین جشن تولدی هست که ما بعد از ازدواج انشالا در پیش خواهیم داشت.درسته که هنوز خونه خودمون نیستیم اما خب همین که کنار همیم بازم کافیه
خدارو شکر
ترانه مهربونم تولد همسری مبارک الهی که سالهای سال این روز رو کنار هم جشن بگیرین...عزیزم..اومدم شهرتون..همه اش به یادت بودم..الهی که همیشه شاد باشی...درسته نشد ببینمت..اما مهم اینکه قلبم پیشت بود...ما هنوز دوستیم...این یادت نره عسل خانومی...
پاسخحذفرعنا :عزیزمی تو میدونستی؟معلومه که دوستیم گلم...من همش شرمنده ات میشم .ببخش که اونهمه اذیت شدی بخاطر من
حذفمنم خیلی دلم میخواست ببینمت یه یادت هم خیلی بودم
امیدوارم بعدها بشه.
ممنونم برا تبریک.همچنین برای تو و امیرت ارزوی خوشبختی دارم
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفسلام سلام
پاسخحذفمن بالاخره پسِ گوگل پلاسمُ بیاد آوردم که بتونم اینجا نظر بذارم :دییییی
اینجا چرا شکلک نداره خو....:/
مبارکه عزیزم تولد آقاتون...ایشالا امسال تولد خودتم یه برنامه ی عالی بریزین که همه ی سالای قبل جبران شه..بـــــوس
عکس بلوزشُ چرا نذاشی خب!!!!
اینجام میشه رمزی نوشت؟
سلام عزیزم..ببخشید دیگه..اینجا زیاد امکانات نداره
حذفممنونم تابان جان خدارو شکر یادت اومد بلاخره..
مرسی
نه فک نمیکنم رمزی نوشتن داشته باشه..اما خیلی بهتر و قابل اعتماد تر از ا ی ر ا ن ی ا ست.
مطمئن باش
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف