۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

سفرنامه قسمت 2

تا اونجا براتون گفتم که ما صبح سحر با سروصدای ظرفها بیدار شدیم.بعدش هم رفتم تو اون یکی اتاق تا شوهر جون رو بیدار کنم.اخه برادرم با شوهر رفته بودن اون یکی اتاق و منم مادرشوهروعروسمیون و بچه اش تو این یکی اتاق خوابیدیم.بعدش اونجا همچین خوب بود.تو بغل شوهر دراز کشیدم و کمی ناز و بال.بعد هم ماساژش دادم که خستگیش در بره.اونم منو ماساژ داد.همراه با غلغلک و شوخی.بعد اقا ما دیدیم هوا خوبه گفتیم این میزصندلی رو بیاریم بیرون باهم صبحانه بخوریم.من خبر نداشتم دیدم مادرشوهر تو اون یکی اتاق بساط صبحانه رو چیده.دیگه اونا همه رفتن تو صبحانه بخورن من به شوهر گفتم بیا هوا توپه همین بیرون بخوریم.اون قد خوب بود.ویوش باغ بود.تازه تو اون باغه صدای آب هم میومد.کلی رمانتیک بود.تازه دور از اونا صبحانه میخوردیم.شوهر هم پایه موند بیرون.هرچی مامانش گفت بیاین تو نرفتیم.گفتم هوا خوبه شما بیاین اما اونا نیومدن ماهم نرفتیم.
این بود که خیلی خوشحال شدم چون با شوهرتنهایی دوتایی عشقولانه صبحانمون رو خوردیم.بعدش باید لوازم رو میچیدن.لازم به ذکره که این خیلی برای من خوب بود چون من دست به کار نزدم.البته خیلی کم.یعنی در حد کمک کردن.بعدش لوازم ها رو چیدن و برادر خداحافظی کرد و به سمت مشهد رفت.ما شدیم تنها.تا اون موقع باز برادر بود خوب بود میشد جو رو درست کرد.حال میخواستم با مادرشوهر تنهاچکار کنم؟
القصه این شد که ما رفتیم و لوازم جمع جور.عازم آستارا شدیم.واقعا زیبا بود.البته ما اول که رفتیم تو رامسر مجموعه تله کابین رامسر رو هم رفتیم.اون روز علی دایی اومده بود و کلی شلوغ بود.اما بازم چون صبح زود بود خیلی معطل نشدیم.
رامسر هم بسیار زیبا بود.یعنی از تله کابین رامسر از بالای کوهش بیشتر از نمک آبرود خوشم اومد.به نظرم رامسر خوشگل تر بودو البته به نظر من طولانی تر اومد.کمی توش حالت تهوع گرفتم.نمیدونم چرا.هوا گرم بود ولی وقتی رسید بالاکوه تو ابرا خیلی بهتر بود.
اینجا هنوز اول تله کابین بود.هنوز تو  شهر بود و یه مسیر مستقیم رو میرفت.
اینجا همین جور که بالا میرفت از منظره شهر و دریا عکس گرفتم

اینجا هم که دیگه اون بالا تو ابرا بود..واقعا هوا عالی بود و اصلا تنفس خیلی تمیزمیتونستی داشته باشی.
خلاصه .اقا ما باتو راه برگشت کلی سورپرایز شدیم.چون یکی از اقواممون رو دیدیم.یعنی از اقوام من بودن که خیلی باهم صمیمی هستیم.با اونا عکس دسته جمعی انداختیم و گفتیم ببین دنیا چقد کوچیکه.ما باید تو یه ساعت دقیقا یه جا باشیم.
بعد رفتیم تو یکی از این آلاچیق ها نشستیم و چایی خوردیم
اونجا شوهر همش بامن شوخی میکرد.منو میگرفت تو بغلش و گازگازیم میکرد.منم میزدمش
بعد یه صحنه داشتیم ما تو بغل هم محکم میچسبیدیم یهو یه /آلاچیق پایینی دیدیم مردی داره مارو نگاه میکنه با خانواده بود.اقا با خجالت برگشتم به امید میگم الان مرده فکر میکنه ما دوستیم اینجوری بهم چسبیدیم.

این همون آلاچیق مذکوره..محل جرم.
بعد اونجا خیلی خوشگل بود این عکسا رو ببینید.حیفم میاد نزارم
مزیت دیگه مادرشوهر این بود که میتونستیم عکسای دونفره بگیریم.اون ازمون عکس میگرفت
البته یه جا تو نمک ابرود رفتیم همش خودمون تنها بودیم.جنگل بود کسی هم نبود.کشف حجاب هم کردیم کلی عکس گرفتیم.خیلی خوب بود.تازه چندبارشوهر اونجا منو مغل کرد برد هوا..او نقد سورپرایز شده بودم
اونجا باغ پرندگان هم داشت رفتیم که بریم داخل دیدیم خیلی خنکه اصلا قشنگ نیست
نرفتیم
تازه یادم رفت بگم.من خیلی شکموام.هوس بستی کردم بعد اقا شوهر واسم خرید
ماشالا بالای کوه هم که همه چیز 5 برابر بود.یه بستنی قیفی 5000 تومن
خلاصه مادرش برگشته بود میگفت یه عکس ازش بگیر در حال بستنی که بدونن براش بستنی هم خریدی..ای بابا یکی نیس بگه حتی شوخیش هم جالب نیست.
اونجا یه خونه عکاسی بود یعنی یه فضایی درست کرده بودن واسه عکاسی ما هم واستادیم با دوربین خودمون کلی عکس گرفتتیم.
مادرشوهر در نمیومد.هی وامیستاد میگفت از من بگیر
با اون تیپ چاقش یکی نبود یگه بسه دیگه اون قد عکس نگیر.
خلاصه ما اومدیم که بریم سمت آستارا و این دفعه دیگه رفتیم که رفتیم
هرچی به سمت آستارا میرفتیم از سبزی ها کاسته میشد و به کوه ها اضافه میشد
این ها عکسای تو راه هست
از جاده و از گردنه حیران که واقعا زیبا بودن عکس گرفتم
توراه ناهار و خوردیم تو یه جای سرسبز و بعد هم برای شب رسیدیم آستارا
مادرش رفت که مدرسه بگیره ظاهرا خانه معلم جا نداشت
بعد هم من گفتم بیا بریم خونه بگیرم من مدرسه راحت نیستم
این شد که وقتی دیدین اختلاف مدرسه با خونه دربست خیلی کمه رفتیم و خونه گرفتیم
شبی 35 تومن مبلغ زیادی نبود.لازم به ذکره مادرشوهر زرنگ پول همراش نداشت و کارتش هم ته کشیده بود.
از اول سفر کمی خرج کرده بود بعد دیگه نوبت ما شد که خرج کنیم.گرچه ما از اول هم خرج میکردیم اما خب ماجرا هین جا تموم نشد
فردا صبح ما راهی بازار شدیم.البته ناهارو همون خونه درست کردیم و قرار شد دیگه برنگردیم اونجا
مادرشوهر دست به کمر فقط راه میرفت و از خرید خبری نبود
حرص منو درمیاورد.هی قیمت میکرد ولی نمیخرید
ماجرایی داشت بسی عظیم ....
ادامه دارد...ا

۲ نظر:

  1. من تله کابین رامسر نرفتم . نمیدونم چرا حس میکنم نمک ابرود زیباتره .شاید واسه اینه که چهار سال دانشجوییمُ هر روز رامسر رفت و امد کردم . به هر حال خوشحالم که یه جاهایی دونفره هم بودین

    پاسخحذف
  2. عزیزم اون بالای کوهش منظورم بود..تله کابین رامسر قشنگتر بود خیلی زیبا بود..
    اما نمک ابرود هم عالی بود واقعا..
    مرسی عزیزم..

    پاسخحذف

اینجا نظر بزارید