نوشتم که که از دوستم خداحافظ کردم و بعدهم رفتم که برم منتظر دادا باشم تا بیاد کولم رو بده تو این فاصله به دوستای تهرانی زنگ زدم یکی گوشیش خاموش بود یکی ج نداد تو مهمونی بود یکی دیگه هم ج نداد بعدا زنگ زد عذر خواهی کرد حرف زدیم(این دوست رو قبلا تو مشهد دیدمش)ا.
بعدش دیدم دادا زنگ زده که من شیشه ماشینم شکسته و دیرتر میام منم که نمیتونستم همین جور تو خیابون تنها بمونم رفتم تو یه ساندویچی و سفارش دادم و نشستم تا درست شد.بعدش هم که دادا اومد و منم رفتم میدون ولیعصر اومد دنبالم.میگم چی شده؟میگه هیچی یه دختری داشت از خیابون رد میشد اون وقت چراغ سبز بود واسه ما خواستم برم دیدم داره میره واستادم ماشین بغلی خورد بهش و کیفش کمی بهش گیر کرد اونم یهو اومد و شروع کرد به فحش دادن به من و ماشین بغلی هم رفته بود بعدم مشت مشت زد تا شیشه ماشین خورد شد تو صورتم!!!منو میگی داشتم شاخ در میاوردم.میگه دختره ارایش و تیپ خیلی خفنی داشت.نمیدونم بیمار بود چش بود.بعدم رفت.منم ماشینو پارک کردم و رفتم دنبالش گفتم شما همین جا واستا تا پلیس بیاد.هرچی زنگ میزنم پلیس مگه میاد؟نیومد که نیومد تا وقتی اون دختره برگشته میگه این اقا مزاحمم شده بنده خدا دادای من ازارش به مورچه نمیرسه اون قد که خوب و ماهه تازه اصلا تو شان یه پزشک هست که این جور کارا رو بکنه؟
بعدش هم تا وقته دختره زنگیده به دوست پسراش که خیلی هم گنده و هیکیل بودن و یهو چندتا مرد اومدن جلو دادای ما.دادا میگه تا دیدمشون فهمیدم معتادن و وضعشون خرابه
پلیس احمقم که نیومده بنابراین رفتم و گفتم نه
اونا انگاری یه جوایی داشتن دادا رو تهدید میکردن اونم هیچی نگفته و ولشون کرده برن
عجب دوره ای شده ها اون قد حس عذاب وجدان داشتم میگفتم چون اومده دنبال من اینجوری شده.عجب احمقی بودم ها
بهرحال تا رفته شیشه رو درست کرده و 30 40 تومن داده و اومده
بنده خدا صورتش خونی شده بود.خاک بر سر اون دختر کنن خیلی ادمهای بیشعوری پیدا میشن ها
بلاخره ساک مارو داد و بعدم رفتیم یه پاساژ خیلی شیک (علائدین نه اون یکی دیگه) که مخصوص موبایل بود گشتیم کمی
واسم یه گارد گرفت سفید چون گوشیم سفید بود تو مشهد گیر نمیومد
بعدم خداحافظی کردیم و اون قد ترافیک زیاد شده بود که من گفتم دیر میشه تو نیا خودم با باس میرم و وقتی سوار باسم کرد رفت
رفتم راه اهن و از شانس من جمعه بود اما شوهر سر کار میرفت چون اورحال بود
بعدم اژانس نشستم و امدم خانه ..
این بود سفر به تهران
بسلامتی عزیزم :)
پاسخحذفهمیشه به سفر و خوشی و موفقیت های تحصیلی :)
عزیزم اون یه نفری که مهمونی بود من بودددددددددددم کاش میشد می دیمت خیلی دلم میخواست فرززانه جونی :(((((((((
پاسخحذف@ دختری به نام امید
پاسخحذفعزیزم ممنونم...انشالا همچنین برای تو
@ شیوا :
اره عزیزم خواستم اسم نبرم گفتم شاید دوست نداشته باشید وگرنه میدونم عزیزم بعدش اس دادی ..
اشکال نداره شیوا جان ..