۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

یه پست پر از عکسای خوشگل

عید همگی مبارک


خب این عید اولین عیدی هست که ما خونه خودمون هستیم..بلاخره شوهر جان آنکال بودن و نشد عید بریم گرچه قبلا بهش گفتم سال به سال عید یکی خونه شما یکی خونه ما و خب غر نزد. البته برای کار هم مجبور بود بمونه.
بهرحال امسال سبزه رو به شکل قلب انداختم که خوشگل بشه و هر روز هم عشقمون عمیق تر بشه که شده ..واقعا خوشحالم از داشتن همسری و امیدوارم تو سال جدید سایه اش بالای سرم باشه تا همیشه .هم اون هم مادر عزیزم
اون کیک به شکل مار رو خواهرم درست کرد
اون ژله رو من خودم ساختم کلی براش زحمت کشیدم ها
سفره هم که زیاد اینجا معلوم نیست اما این یکی عکس بهتر دیده میشه
اون شیرینی ها هم از شهر شوهر جان خریداری شده و توسط مادرشوشو اورده شد..
احتمالا سفر نمیریم همه جا هم شلوغه هم کثیف.شاید بعد از دفاع من شاید اردیبشهت خرداد نمیدونم بلاخره امیدوارم جور بشه و یه سفر دو نفره تنها با شوهر بریم..چون تا حالا جز شهرش جای دیگه تنها نرفتیم و من دلم خیلی میخواد :)ا
خب اینم از سفره هفت سین امسال یعنی سال 1392 که اولین سال بعد از ازدواج من و شوهر جان بود...امیدوارم ایام به کامتون شیرین باشه و برای همه سال خوبی باشه

۱۳۹۱ اسفند ۲۷, یکشنبه

یک پست عیدانه برای تمام دوستای خوبم

سلام بر همه دوستان خوبم
اول از برای همه آرزوی خوشبختی و شادی و عشق و سلامتی رو دارم
از دختری به نام امید یاد گرفتم و خواستم اسم همه دوستانی که میشناسم رو بنویسم و براشون پیام عید بدم:)ا

 لاله عزیزم
 لاله عزیزم از خدا برات شادی میخوام و سلامتی در کنار همسرت.عاشقانه 
هات مستدام

دختری به نام امید عزیزم
عزیز دلم من خیلی خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم.برات تو سال جدید شادی میخوام و امیدوارم سال جدید برات سال خوشبختی و سعادت و سلامت باشه.ازت ممنونم همیشه به این خونه اومدی و با سختی نظر دادی

نامرئی عزیزم 
دوست خوبم همراه مهربونم انشالا امسال سال تو باشه..برات خیلی خیلی زیاد ارزوی خوبی دارم و سلامت.امیدوارم مادرت در کنارشما سلامت باشن

رعنای مهربونم
رعنای خوبم الهی امسال سال تو باشه.الهی دیگه هیچ وقت غم رو نبینی و الهی سال جدید سالی پر از عاشقانه برای تو و امیرت باشه..

شیوای نازم
شیوای عزیزم برات سالی پر از عاشقانه میخوام.انشالا که تمام سنگای جلوی پاتون حل بشن و راهتون برای رسیدن به اقا احسان هموارتر بشه..بهترین ها رو میخوام برات.انشالا امسال سال تو باشه گلم:)ا

تابان گلم 
تابان دوست همیشه شادم امیدوارم که تکلیفای عیدت رو به خوبی انجام بدی:)هههه
امیدوارم امسال خبرای خوشتری برامون بیاری از روابطتت.امیدوارم سال همراه با شادیو سعادت داشته باشی

عاطفه خوبم
عاطفه جان دوست خوبم چقد دلم برات تنگ شده بود.دلم میخواست اینور سال ببینمت اما نشد.سالی پر از شادی و نی نی برات میخوام.انشالا کنار همسرت خوشبختترین باشی

 حسنا بانو عزیزم
حسنای قشنگم انشالا تو سال جدید که اولین سالی هست کنار همسرت هستی بهترین سالت باشه..الهی که مادرت همیشه سایه اش بالای سرت باشه.الهی که خدا برادرت رو نگه داره برات.الهی که خدا مادربزرگت رو بیامرزه..امیدوارم سال خوبی داشته باشی

دختر خاک مهربونم
دختر خاک عزیزم مرسی که به یادم بودی و هستی.من برات سال خوبی رو کنار خانو ات ارزو میکنم.از خدا میخوام هرچی صلاحت هست رو زودتر برات میسر کنه.انشالا سال خوبی داشته باشی گلم

دخترک حواسپرت عزیزم
شما قرار گذاشتی خیلی بیای وب ما اما نیامدی :) اشکال نداره میفهمم سخته اینجا نظر دادن.امیدوارم سال خوبی رو کنار همسرت داشته باشی.تو هم اولین ساله که نوروز خونه خودتی.انشالا بهترن سال باشه.ای جونم نی نی واسش ارزوی سلامت دارم.انشالا زندگیت سرشار عاشقانه و سلامتی و سعادت باشه..

بهآر خوبم
بهار عزیزم دوست خوبم خیلی خوشحالم از اینکه دوست همیم.امیدوارم شما هم به سلامتی پایان نامه ات رو دفاع کنی و بهترین ها رو تو سال جدید برات رقم بخوره..خیر و برکت وسلامتی و سعادتت میخوام برات.

مگی عزیزم
مگی عزیزم برای شما هم در کنار همسری بهترین ارزو ها رو دارم. امیدوارم سال خوبی داشته باشی و هم در کار و هم در زندگی موفق باشی


سیده زینب گلم 
عزیز دلمی.امیدوارم سال جدید برات سال خوبی باشه البته بدون نیش ترمز :)همون ترمز بهتره :)امیدوارم کنار همسرت بهترین سال و ماه رو داشته باشی..


 مثل هیچ کس خوبم
عزیزم شما خبر دادی نمیتونی بیای وبم.اما من هنوزم به یادتم.دوستت دارم و همیشه میخونمت..گل من برات امسال شادترین هارو میخوام.انشالا سال بعد رنگ وبت تغییر کنه و برای سالی پر از تغییر میخوام



الهام عزیزم
امیدوارم امسال که تازه عقد کردی بهترین سالت باشه..انشالا کنار همسرت بهترین ها رو تجربه کنی..شاد باشی

صدف عزیزم
برای شما ارزوی خوشبتی دارم هرچند میدونم نمیتونی بیای وبم و منو بخونی اما وظیفه ایجاب کرد برات بنویسم.ارزو میکنم کنار همسرت شادمان باشی و تمام خاطرات تلخ گذشته ات رو فراموش کنی.

سارای عزیزم
سارای عزیز امبدوارم سال خوبی کنار همسرت داشته باشی.امیدوارم که بهترین سال باشه و مشکلات مالی ات زودتر حل بشه و روابطتت بهتر و بهتر بشه.

برنامه عیدما هنوز معلوم نیست.هنوز معلوم نیس میریم سفر نمیریم؟چجوریاس.مادر شوهر جان اومدن و برامون اجیل و شیرینی و شوکولات عیدمون رو اوردن .بنده خدا دستش درد نکنه.اومدن خرید کردن رفتن.
در پایان اگر اسم کسی جا موند ببخشید...واقعا سعی کردم همرو بنویسم..برای تمام . دوستان ارزهای خوب دارم.سعی میکنم در اولین فرصت بیام و بنویسم..شاد باشید
دوستتون دارم.عیدتون مبارک


۱۳۹۱ اسفند ۱۳, یکشنبه

از خونه تکونی تا عروسی

اقایی که شما باشید  اول سلام
بعدش اقایی که شما باشید همین جمعه عروسی دوست جون ما بود.نازی.این دوس جون ما با اقای داماد یه چندسالی دوس بودن و بعد هم چندسال عقد و تا جمعه که عروسی در پیش داشت.خب بهرحال جمعه ما قرار بود بریم شاندیز.شوهر جان که گفتن نمیان.هرچی گفتم بیا گفت نه من هیچ کسو نمیشناسم تنها هم هستم نمیام
واین شد که ما مجردی رفتیم.خدایی عروسی های جدا خیلی خنک ولوسه اصلا یعنی چی؟ مرد و زن باید باهم باشن.والا بخدا.
یه شاگرد عرب داریم تو کلاس خارجی ها نمیدونم چرا این قد ازش بدم میاد.هم اینکه عربه و هم اینکه خیلی حیزه(درست نوشتم املا رو؟)بعد هیچی این پاراگراف اصلا ربط نداشت به ماجرا دی:ا
شوهر مارو رسوند و بعد هم اومد دنبالمون.با رفقا رفته بودیم خعلی خوش گذشت.فقط این رفقای ما پایه نبودن بیان برقصن هی میگفتن فیلمه.خب باشه.با حجاب میرفتیم.اصلا بی حجاب میرفتیم چی میشد مگه؟کی میخواست مارو ببینه.ما که شوهرمون راضیه:)اما خب واستادیم فیلم برداری نبود رفتیم
بعد عروس اومد وای خدا بگم اون ارایشگاهش چکارش کنه.یک خط چشمی زیر چشمش کشیده بود تا رو دماغ طرف اومده بود.البته طفلی ارایش رو خواهر شوهرش کرده بود چون اونا خودشون ارایشگاه دارن.گفته بودن حق نداری بری جای دیگه
بیچاره رفق ما کلی ماجرا داشت.اما خب بلاخره میگذره
نمیدونم چرا تو عروسیش همش بغض گلوم رو میگرفت.خب شد من مامان عروس نبودم والا اخه یه حسی بود همش یاد خودم میافتادم حالا خوبه من جایی نرفتم خونه مامانمم
بعدش هم شام جاتون خالی سلف سرویس بود و رفتیم خوردیم.حالا سورپرایز اینجا بود که این رفق ما رفته بود کلاس رقص عربی
اخ که چقد از عربا بدم میاد همش رو اندامهای مهم تمرکز دارن..از بس حیزن (درست نوشتم ایا ؟)ا
بعد هیچی رفت لباس عوض کرد و اومد رقص عربی کرد بیا وببین
کلی باحال بود
اما مهموناشون خیلی کم بودن
باغ تالاری که رفتیم خیلی باحال بود و خیلی قشنگ بود
دی جی هم برادش خود عروس بود واقعا همه چی عالی بود
ما رفتیم با رفقا براش پارسیان خریدیم و بردیم
بعد هم شوهر اومد دنبال ما و بچه ها رو رسوندیم و اومدیم خونه
از خستگی مرده بودم از شانس گند من خاله پری هم اومده بود بعد نیمه شب دل درد دل پیچه شدم بیا وببین پا شدم قرص خوردم اصلا بهتر نشدم
این شبا نمیدونم چم شده همش ساعت 4 بلند میشم بعد خوابم نمیبره دیگه
دکتر بهم قرص ضد استرس داده که جوش نزنم
این پایان نامه کوفتی هم مونده رو دستم
امروز استاده بهم اشکالات رو داده تا رفع کنم بلاخره زحمت کشیدن دادن بعد یه سال
خدای من 
امروز یکی از بچه ها گفت از خرداد یونی تعطیله میگه هم انتخاباته هم ماه رمضون میاد و واییییی یعنی مملکت به احمقیت خودمون ندیدم والا
بخدا صبرم لبریزه بدم میاد اخه چه ربطی داره؟ پارسال هم تعطیل کردن و کل پایان نامه ها عقب افتاد
یعنی من الان رسما میخوام خودکشی کنم ....اصلا دین چه ربطی داره به کار کردن؟ روزه گرفتن جای خود کار کردن جای خود..عجبا...
ببخشید که خیلی درهم نوشته شد
اون روز جمعه هم نگفتم ما با شوهر کل دو تا اتاق رو ریختیم بهم
شوهر غر زد هی غر میزد میخوام برم ماشین رو تمیز کنم یه جمعه دارم ال شد بل شد
گفتم باید تمیز کنیم یا کارگر بگیر یا خودت بکن چون من نمیکنم
(من از وقتی چشم باز کردم همیشه کارگر اومده خونه مارو تمیز کرده
بعدبلاخره کلی بدو بدو کردیم.من با بخار شو دیوار کشیدم و شوهر هم لطف کردن واسون پرده هامون رو نصب کردن و بعد هم پرده ها شسته شده رو زدن
اون وقت هیچی بخاری اتاقمون روبرداشته تا جا باز بشه حالا اتاق سرده
البته مال اتاق خواب هنوز هست اما این اتاق نشیمن مارو کشته
اقا ما بریم برسیم به کارو بارمون
فعلا...ا